تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهونه ء هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دل های ناامید
مثل دیدن ستاره تو شب های ناپدید
چه غریبانه گذشتن جمعه های سوت وکور
هنوز اما نرسید ی ای تجلی ظهور
با توام با تو که گفتی تکیه گاه عاشقایی
می دونم یک دنیا نوری ساده ای بی انتهایی
مثل لالایی بارون تو کویر بی صدایی
تو خود عشقی می دونم ناجی فاصله هایی
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهانه ء هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دل های نا امید
مثل دیدن ستاره تو شب های نا پدید
عمریه دلم گرفته گله دارم از جدایی
غایب همیشه حاضر توکجایی توکجای ؟