چقدر جای تو خالی ست
کجاست لحظه دیدار؟
میان بغض ، سکوتی زجنس فریاد است
بیا، که دیده تو را، آرزوی دیدار است
تو از قبیله نوری ، من از تبار صبوری
تو از سلاله عشقی،من از دیار نیاز
من از نگاه مانده به در خسته ام ، عزیز رویایی
تویی نشسته به آدینه ام ، بگو که می آیی
اگر نگاه منتظرم را ،گواه می خواهی
اگر شکسته دلی را بهانه می دانی
اگر سکوت غریبانه ، آیت عشق است
اگر که صبر،صبر،صبر، بهای دیار است
به جان غنچه نرگس ، تو را خریدارم
نشانده مهر تو بر دل، به شوق دیدارم
من عاشقانه تو را ، در نماز می خوانم
شکوه نام تو را خوانده ، باز می خوانم
هزار پنجره از این نگاه، لبریز است
بگو،بگو که وقت طلوع ستاره نزدیک است
نشانده مهر تو بر دل،خروش نام تو بر لب
نفس،زیاد تو،بوی تو را گرفته ست این جا
بیا،که عشق تو در سینه می کند غوغا
نبوده تو غایب ، طلوع فردایی
تو حاضری و ظهورت ، حضور زیبایی
امید دیده روشن ، زدیده پنهانی
مرا به میهمانی چشمان خود،نمی خوانی؟