علی رضا :: جمعه 85/10/15 ساعت 11:8 عصر
خدایا من در کلبه حقیرانه خود چیزی را دارم
که تو در عرش کبریای خود نداری
من چون تویی دارم و
توچون خود نداری
نوشته های دیگران()
علی رضا :: یکشنبه 85/10/10 ساعت 11:32 عصر
عشق بیداد من
باختن یعنی لحظه عشق
جان سرزمین یعنی یعنی
زندگی پاک من عشق لیلی و
قمار مجنون
در عشق یعنی ... شدن
ساختن عشق
دل یعنی
کلبه وامق و
یعنی عذرا
عشق شدن
من عشق
فردای یعنی
کودک مسجد
یعنی الاقصی
عشق من
عشق
علی رضا :: جمعه 85/10/8 ساعت 2:29 عصر
می میرم برات نمی دونستی می میرم بی تو بدون چشاترفتی ازبرمنمی دونستی که دلم بسته به سازصداتارزومه که می دونستی که من می میرم براتعاشقم هنوزنمی خوام که بمونی بسوزی بسازه دلمگفتی من میرمنمی تونستی بری به فرداها گل خوشگلمبروراهی نیست تافرداها گل خوشگلمسفرت به خیراگه میری ازاینجا تک وتنها تا یه شهردوربروکه رفتن بدون ما می رسه به یه دنیا نورنمی خوام بیاینمی خوام میون تاریکی من تو حروم بشینمی خوام ازتنمی خوام مثل یه شمع بسوزی برام تا تموم بشیبرو تا بزرگی که می خوام فقط ارزوم بشی
علی رضا :: یکشنبه 85/10/3 ساعت 1:30 عصر
وقتی تو رفتی نازنین آسمونم غمش گرفتبغض گلوش شکست و باز بارون نم نمش گرفتوقتی تو رفتی حوریا دنبال تو راه افتادناز آسمون گذشتن و رو سایه ی ماه افتادنگل های سرخ زندگی دوباره پژمرده شدن
قناری های نغمه خون یکباره افسرده شدن
وقتی تو رفتی نازنین فرشته سر نمی زنه
به شهر سوت و کورمون پرنده پر نمی زنه
ستاره ها تو آسمون یکی یکی خاموش شدن
عشق و صفا و آرزو همگی فراموش شدن
از غمت ای نازنینعشق مندلم تنگه برات.......ناز چشمات[عناوین آرشیوشده]
مرداد ماه 1385شهریور ماه 1385مهر ماه 1385آبان ماه 1385آذر ماه 1385دیماه 1385بهمن ماه 1385اسفند ماه 1385فروردین ماه1386خردادماه 1386تیرماه 1386مرداد ماه 1386بهار 1387زمستان 1386پاییز 1386تابستان 1386
یــــاهـو