علی رضا :: شنبه 85/7/29 ساعت 11:13 عصر
سفر کردم که از عشقت جدا شم
دلم می خواست دیگه عاشق نباشم
ولی عشقت تو قلبم مونده ای وای
دل دیوونمو سوزونده ای وای
هنوزم عاشقم دنیای دردم
مثل پروانه ها دورت می گردم
نوشته های دیگران()
علی رضا :: شنبه 85/7/29 ساعت 11:5 عصر
می گفت عا شقم، دوستش دارم و بدون او هیچم و برای او زنده هستم... او رفت و تنها ماند ....زندگی کرد و معشوق را فراموش کرد... از او پرسیدم از عشق چه می دانی ؟ برایم از
می گفت عا شقم، دوستش دارم و بدون او هیچم و برای او زنده هستم... او رفت و تنها
ماند ....زندگی کرد و معشوق را فراموش کرد... از او پرسیدم از عشق چه می دانی ؟ برایم از
عشق بگو....گفت:عشق اتفاق است باید بشینی تا بیفتد!!!گفت: عشق آسو دگیست, خیال
است... خیالی خوش...گفت:ماندن است ....فرو رفتن در خود است....گفت:خواستن و گرفتن و
برای خود کردن است....گفت: عشق ساده ست ، همین جاست دم دست و دنیا پر شده از
عشقهای زود....گفت: عشق دروغی بیش نیست!!!
اما نمیدونه که....
از غمت ای نازنینعشق مندلم تنگه برات.......ناز چشمات[عناوین آرشیوشده]
مرداد ماه 1385شهریور ماه 1385مهر ماه 1385آبان ماه 1385آذر ماه 1385دیماه 1385بهمن ماه 1385اسفند ماه 1385فروردین ماه1386خردادماه 1386تیرماه 1386مرداد ماه 1386بهار 1387زمستان 1386پاییز 1386تابستان 1386
یــــاهـو